راکون سیتی به دلیل شیوع ویروسی تحت عنوان ویروس-تی به شهری آخرالزمانی و مملو از زامبیها تبدیل شده است. در تاریخ ۲۸ سپتامبر ۱۹۹۸، جیل ولنتاین عضو سابق گروه استارز که مشغول تحقیق روی آمبرلا بود در آپارتمان خود به شکلی ناگهانی توسط یک سلاح بیولوژیکی به نام نمسیس مورد حمله قرار گرفت. هدف این هیولا ظاهرا کشتن جیل و سایر اعضای استارز بود. جیل پس از فرار از ساختمان با یکی از اعضای استارز یعنی افسر برد ویکرز دیدار کرد اما اندکی بعد برد توسط یک زامبی گزیده شد و او که دیگر جان خود را از دست رفته میدید به جیل گفت که خودش را نجات دهد. جیل با هدف رسیدن به هلیکوپتری روی ساختمان پارکینک مسیر را در پیش گرفت. او وقتی وارد یک انبار شد در آنجا با فردی به نام داریو روسو دیدار کرد که خود را در یک محفظه قفل کرده بود، و جیل موفق نشد او را متقاعد کند تا با او فرار کند.
جیل با راهنمایی کارلوس به یک پست برق هدایت شد. او مدتی بعد در یک ساختمان با فردی مجروح به نام مورفی سیکر روبرو شد اما پیش از آن که بتواند کاری برای او انجام دهد، نیکولای زینوویف از پشت ظاهر شد و با شلیک به مورفی او را کشت. جیل از این اتفاق شوکه شد و با عصبانیت به نیکولای گفت که ممکن بود این فرد آلوده نشده باشد، با این حال نیکولای به او طعنه زد و اعضای استارز را نازک نارنجی خطاب کرد. جیل پیشروی خود را ادامه داد و در نهایت پس از مقابله با کندوی درین دیموس سرانجام موفق به راه اندازی مجدد نیروی برق مترو و ناحیه شهری شد. جیل در مسیر بازگشت دوباره توسط نمسیس مورد ردگیری قرار گرفت . او پس از آن که از این هیولا دور شد به کارلوس اطلاع داد که نمسیس هنوز زنده است. کارلوس به او گفت تا به ایستگاه بازگردد اما جیل قصد داشت ابتدا وضعیت کنترل ترافیک را دوباره به حالت آنلاین درآورد و سپس به ایستگاه بازگردد.
جیل پس از بازگشت با کارلوس دیدار کرد. نیکولای و تایرل پاتریک نیز در آنجا حاضر شدند و نیکولای اعلام کرد که با وجود تعداد زیاد موجودات آلوده شده به ویروس، هیچ شانسی برای خروج از شهر وجود ندارد. او همچنین دوباره به جیل طعنه زد و به کارلوس گفت که جیل غیرقابل اعتماد است او را به کشتن خواهد داد. در همین زمان نمسیس به ایستگاه هجوم آورد، و جیل پس از بستن دروازه تصمیم گرفت تا برای دور کردن نمسیس خودش را طعمه کند و برای افراد دیگر زمان بخرد. جیل با فریب دادن هیولا از طریق یک مجرای تهویه به فاضلاب گریخت.
جیل سعی کرد با کارلوس تماس بگیرد اما هیچ سیگنالی دریافت نکرد و از این رو تصمیم گرفت به سمت سطح زمین پیشروی کند. سرانجام پس از رسیدن به سطح، جیل موفق به تماس با کارلوس شد و وقتی کارلوس شنید که او هنوز زنده است آسوده خاطر شد. کارلوس اعلام کرد که پس از بازگشت جیل آنها مکان را ترک خواهند کرد. جیل در اقدامی برای رسیدن به سطح خیابان باری دیگر توسط نمسیس بیرحم دنبال شد. این بار نمسیس حامل یک شعلهافکن بود و جیل مجبور شد از ساختمانی که در آن بود به سمت بالا فرار کند. در پشت بام او مجبور شد تا با نمسیس نبرد کند و موفق شد پس از نابود مخزن سوخت، این هیولا را زمینگیر کند. جیل از طریق فروشگاه اسلحهی کندو به سمت ایستگاه رفت و در آنجا با رابرت کندو نیز ملاقاتی داشت.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.